5 . افول معنویت و ظهور دنیامداری
5. افول معنویت و ظهور دنیامداری انقلاب اسلامی در ماهیت، حرکتی فرهنگی است که هستهی مرکزی آن را معنویت تشکیل میدهد. و این حقیقت را به دوگونه میتوان تحلیل کرد: الف) محوربودن معنویت و نگاه به دنیامداری از منظر ارزشهای معنوی. ب) حرکت جامعه در دو خط موازی معنوی
5. افول معنويت و ظهور دنيامداري
انقلاب اسلامي در ماهيت، حركتي فرهنگي است كه هستهي مركزي آن را معنويت تشكيل ميدهد. و اين حقيقت را به دوگونه ميتوان تحليل كرد:
الف) محوربودن معنويت و نگاه به دنيامداري از منظر ارزشهاي معنوي.
ب) حركت جامعه در دو خط موازي معنويت و دنيامداري.
بيگمان انحراف از اصل ياد شده و گرايش به خطمشي دنياپرستانه، ميتواند انقلاب و نظام اسلامي را در معرض آسيب جدي قرار دهد. جاي تأسف است كه در عصر ما محوربودن دنيامداري و استفادهي ابزاري از معنويت در راستاي اهداف مادي، به عنوان يك خطمشي جهاني پذيرفتهشده است و خطرات ناشي از افول معنويت، بهطور بايسته نتوانسته است دنيا را از اين سراشيبي ترسناك نجات دهد.
رويكرد مردم در نظام اسلامي به اين نوع خط مشي، ميتواند پيوند مردم و انقلاب، و ارتباط مردم و نظام را به شدت ناپايدار سازد.
در پايان ميتوان از تجملپرستي، غربزدگي، اختلاف، رفاهزدگي و التقاط به عنوان آفات انقلاب ياد كرد.
فصل دهم : انقلاب اسلامي و نظام سياسي
انقلاب و نظام
در لابهلاي مباحث گذشته، به همراهي ذاتي انقلاب و نظامسازي آن اشاره شد، بيترديد هيچ انقلاب و دگرگوني نميتواند بدون نظام سياسيِ مناسبي كه اهداف، مباني و خطمشيهاي آن را در قالب نهادهاي سياسي، اجرايي سازد و تداوم آن را تضمين كند، جز در شكل نظري، ماندگار باشد.
با سقوط رژيم شاه، نظام جمهوري اسلامي ايران به عنوان ستاد اجرايي انقلاب اسلامي، با حفظ ماهيت اسلامي و همهي اصول معنوي و ديني، در قالب يك حكومت مردمسالار شكل گرفت; نظامي كه مردميبودن آن، شاخصترين ركن و عنصر سياسياش به شمار ميآمد تا آنجا كه اسلاميبودن آن نيز از همهپرسي سراسري(317) انتخاب شد.
امام(قدس سره) از نخستين روزهاي تدوين مباني انقلاب اسلامي و طراحي خطوط اصلي آن، بر ضرورت تشكيل حكومت اسلامي تأكيد ميورزيد و آن را ضرورتي ديني كه از متن رسالت انبيا(عليهم السلام) برخواسته است، ميدانست(318) ايشان در مصاحبههاي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، تعيين نوع آن را به انتخاب مردم مسلمان ايران واگذار ميكرد.(319)
روشن است كه همهپرسيها، خواستهي مردم را در قالب نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي به نمايش گذارد; حال بايد پرسيد آيا در اين نظام، اهداف و مباني انقلاب اسلامي، بهدرستي تبلور يافته است؟
در فصل گذشته به چالشها و آسيبهايي كه در بستر جريانهاي روزمرهي انقلاب و نظام متصور بود، اشاره شد. در اينجا رابطهي نظري انقلاب و نظام جمهوري اسلامي را تجزيه و تحليل ميكنيم.